English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3459 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
hour meter U زمان شمار
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
speedometer odometer U تاکومتر با کیلومتر شمار سرعت سنج با کیلومتر شمار
line haul U زمان لازم برای حمل بار به وسیله ستون زمان حمل باریا زمان حرکت ستون موتوری
cache memory U مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
caches U مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
cache U مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
realtime U زمان حقیقی یا زمان خالص ارسال و دریافت پیامها
counts U شمار
uncountable <adj.> U بی شمار
sumless <adj.> U بی شمار
numberless <adj.> U بی شمار
myriad <adj.> U بی شمار
measureless U بی شمار
countless <adj.> U بی شمار
count U شمار
counted U شمار
numeration U شمار
counting U شمار
innumerable <adj.> U بی شمار
uncounted U بی شمار
innumerous U بی شمار
innumerable U بی شمار
incomputable U بی شمار
unnumbered U بی شمار
circuit U روشی که در آن اتصال یا مسیر بین دو گره در زمان این فراخوان ها و نه در زمان تنظیم آنها انجام میشود
circuits U روشی که در آن اتصال یا مسیر بین دو گره در زمان این فراخوان ها و نه در زمان تنظیم آنها انجام میشود
road time U یا زمان تخلیه جاده زمان عبور ستون
It will be some time before the new factory comes online, and until then we can't fulfill demand. U آغاز به کار کردن کارخانه جدید مدتی زمان می برد و تا آن زمان قادر به تامین تقاضا نخواهیم بود.
workforce U شمار کارگران
frequency count U شمار بسامد
metronomes U میزانه شمار
calender U گاه شمار
to be valid U به شمار آمدن
metronome U میزانه شمار
address counter U نشانی شمار
turns counter U دور شمار
chronoscope U گاه شمار
units U یگان شمار
unit U یگان شمار
an infinity of reasons U دلایل بی شمار
location counter U مکان شمار
sprinkling U شمار اندک
second-hand U ثانیه شمار
timepiece U گاه شمار
timepieces U گاه شمار
mileage recorder U کیلومتر شمار
miles and miles U فرسخهای بی شمار
chronoscope U لحظه شمار
minimizer U کوچک شمار
pedometer U گام شمار
timeline U گاه شمار
milestones U میل شمار
milestones U فرسنگ شمار
step counter U گام شمار
milestones U فرسخ شمار
pulse counter U ضربه شمار
milestone U فرسنگ شمار
record count U شمار مدارک
sequence counter U ترتیب شمار
milestone U فرسخ شمار
to count [as] U به شمار رفتن
milestone U میل شمار
revolution conter U دور شمار
pulse counter U پالس شمار
numerator U برخه شمار
pedimeter U گام شمار
speedometer U کیلومتر شمار
speedometers U کیلومتر شمار
stopwatches U قدم شمار
stopwatch U گام شمار
stopwatch U قدم شمار
stopwatches U گام شمار
submultiple U برخه شمار
tellers U رای شمار تحویلدار
cash registers U صندوق پول شمار
log U کیلومتر شمار ناو
logs U کیلومتر شمار ناو
cash register U صندوق پول شمار
teller U رای شمار تحویلدار
hour hand U عقربه ساعت شمار
hour hands U عقربه ساعت شمار
hour land U عقربه ساعت شمار
chronometer U گاه شمار کرونومتر
chronometer U ساعت شمار دقیق
milepost U کیلومتر شمار جاده
metronomic U مطابق میزانه شمار
sweep hand U عقربه ثانیه شمار
minute hand U عقربه دقیقه شمار ساعت
miliary U عرق گزی کوچک وبی شمار
planetesimal U اجرام کوچک وبی شمار اسمانی
milestone U بامیل خود شمار نشان گذاری کردن
milestones U بامیل خود شمار نشان گذاری کردن
numerator U برخه شمار [شماران] [صورت کسر] [ریاضی]
access time U کل زمان لازم برای رسانه ذخیره سازی از وقتی که تقاضای داده میشود تا زمان بازگشت داده
IAM U فضای حافظه که زمان دستیابی بین زمان حافظه اصلی و سیستم بر پایه دیسک دارد
references U نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
reference U نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
presenting U زمان حاضر زمان حال
present U زمان حاضر زمان حال
presents U زمان حاضر زمان حال
arrivals U زمان حضور زمان رسیدن
response time U زمان جواب زمان پاسخگویی
arrival U زمان حضور زمان رسیدن
seek time U زمان جستجو زمان طلب
presented U زمان حاضر زمان حال
read time U زمان اماده شدن اطلاعات زمان در دسترس قرار گرفتن اطلاعات کامپیوتری
tour of duty U زمان گردش ماموریت زمان توقف پرسنل در مناطق مختلف ماموریت
there is no time like the present <idiom> U سعدیا دی رفت و فردا همچنان معلوم نیست در میان این و آن فرصت شمار امروز را
dive schedule U جدول حداکثر زمان و عمق استخر برای شیرجه جدول نشاندهنده عمق و زمان ماندن زیر اب غواص
times U مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
timed U مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
time U مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
imprescriptible U وابسته به اموال حقوقی که مشمول مرور زمان نیست غیر مشمول مرور زمان تجویز نشده
unemployment compensation U پرداختی در زمان بیکاری پرداخت کمکی در زمان بیکاری
equation of time U خطای قرائت زمان نجومی پس ماند زمان نجومی
execution U 1-زمان لازم برای اجرای یک برنامه یا مجموعه دستورات . 2-زمان لازم برای یک سیکل اجرا
loom time U مدت زمان بافت [از زمان چله کشی تا جدا کردن فرش بافته شده از دار و مبنای تعیین ساعات کار مفید، وقت حقیقی لازم جهت اتمام فرش و قیمت نسبی فرش می باشد.]
production cycle U زمان یا دوره بافت یک فرش [این دوره از زمان طراحی یا نقشه کشی شروع شده و به بافت کامل فرش منتهی می شود.]
interlook dormant period U زمان توقف دستگاه رادار مدت زمان توقف کار تجسس رادار
frequencies U زمان تناوب زمان تکرار تناوب عمل
frequency U زمان تناوب زمان تکرار تناوب عمل
air mileage indicator U کیلومتر شمار هواپیما مسافت سنج هواپیما
splits U زمان ثبت شده برای فواصل معین یک مسابقه زمان ثبت شده برای قهرمان دو 004متر
cryptoperiod U زمان ارسال یا دریافت رمز مدت زمان دریافت رمز
early time U زمان حداقل انفجار اتمی زمان اولیه انفجار اتمی
short cycle annealing U سخت گردانی در زمان کم سخت گردانی در مدت زمان کوتاه
tensed U زمان فعل تصریف زمان فعل
tensing U زمان فعل تصریف زمان فعل
tensest U زمان فعل تصریف زمان فعل
tenses U زمان فعل تصریف زمان فعل
tense U زمان فعل تصریف زمان فعل
tenser U زمان فعل تصریف زمان فعل
angular velocity sight U زمان سنج رهایی بمب دوربین زمان سنج زاویه رهایی بمب
station time U زمان اماده شدن برای پرواز زمان بارگیری و اماده شدن هواپیما برای پرواز
zeitgeist U زمان
periods U زمان
yet U تا ان زمان
cycle time U زمان
coinstantaneous U هم زمان
simultaneously U در یک زمان
time U زمان
ticker [colloquial] [watch] U زمان
whene'er U هر زمان
thitherto U تا ان زمان
timepiece U زمان
time-piece U زمان
term U زمان
termed U زمان
terming U زمان
clock U زمان
time of blowing U زمان دم
clocks U زمان ها
synchronous U هم زمان
contemporaneous U هم زمان
thence U از ان زمان
period U زمان
date U زمان
dates U زمان
synchrone U هم زمان
away U از ان زمان
timed U زمان
time consuming U زمان بر
time-consuming U زمان بر
cotemporaneous U هم زمان
times U زمان
stroking U زمان
stroked U زمان
tempos U زمان
stroke U زمان
tempo U زمان
strokes U زمان
dead time U زمان گمگشته
lapse U گذشت زمان
cooling period U زمان انتظار
decay time U زمان تباهی
contemporize U هم زمان کردن
response time U زمان پاسخ
peace time U در زمان صلح
peace time U زمان صلح
civil time U زمان عرفی
miscellaneous time U زمان متفرقه
multiplication time U زمان ضرب
non productive time U زمان مرده
nonsynchronous U ناهم زمان
timing U زمان سنجی
correlation time U زمان همبستگی
retention time U زمان بازداری
response time U زمان واکنش
whoopee U زمان خوشی
orthogenesis U جبر زمان
lapsing U گذشت زمان
passtime U زمان گذارستون
clk U زمان سنج
lapses U گذشت زمان
decay time U زمان اضمحلال
dead time U زمان مرده
response time U زمان واگنش
prescriptions U مرور زمان
coking period U زمان کک سازی
reasonable time U زمان معقول
cutting time U زمان اصلی
Recent search history Forum search
1time is prceious it has great
3service times
3service times
3service times
2Once it's downloaded, please run the Kaspersky Malware Scanner software. This might take a moment and involve a few steps.
2In the Introduction to this book the speed of modern computers was cited as countering the need for some of the early work that was done to make best use of the woefully slow and memory-deficient comp
1شما چه زمان به مکتب میرید.
1شما چه زمان به مکتب میرید.
0عشق تنها چیزی هست که اگر واقعی شو بدست بیاری
1 صرفه جویی در زمان
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com